جدول جو
جدول جو

معنی کاسه داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کاسه داشتن(رُ دَ)
ساقی گری کردن. جام داری کردن: غازان عرضه داشت که اگر فرمان شود بروم و پدر را کاسه دارم. اباقاخان پسندیده است و او را یک خیگ شراب خاص فرمود. (تاریخ مبارک غازانی ص 9). رجوع به کاسه گرفتن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راست داشتن
تصویر راست داشتن
راست دانستن، راست پنداشتن، باور کردن سخن کسی، راست کردن
نظم و ترتیب دادن، سر و سامان دادن
برابر ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کینه داشتن
تصویر کینه داشتن
دشمنی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست داشتن
تصویر راست داشتن
نظام دادن، استقامت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
نو کردن جدید کردن اجرا کردن، از نو بکاربردناحیا کردن، از نو بکار بردن، خوش داشتن، خوشروی بودن خندان بودن شادمان بودن (چهره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرسی داشتن
تصویر کرسی داشتن
هم نواخت بودن، تخت داشتن، پایه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرده داشتن
تصویر کرده داشتن
عملی را انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفاره داشتن
تصویر کفاره داشتن
لزوم انجام دادن عملی که بوسیله آن گناهان پاک شود: (یک نظر دیده لبش دید و همه عمر گریست دیدن رنگ شراب این همه کفاره نداشت)، (میر تسلی)
فرهنگ لغت هوشیار
سرمایه داشتن مال و منال داشتن: کتایو بی اندازه پیرایه داشت ز یاقوت و هر گوهری مایه داشت. (شا. بخ. 1460: 6)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چانه داشتن
تصویر چانه داشتن
((~. تَ))
قدرت پرگویی داشتن، پرگویی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
Classiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
House
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
élégance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
loger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
alojar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
tinggal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
อาศัยอยู่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
गरिमा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
elegantie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
huisvesten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
eleganza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
elegancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
жити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
ospitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
abrigar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
居住
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
елегантність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
mieszkać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
элегантность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
elegancja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
Eleganz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
beherbergen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خانه داشتن
تصویر خانه داشتن
жить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
elegância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلاس داشتن
تصویر کلاس داشتن
keanggunan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی